احتمالا نام شهر گاگرا (Gagra) در سرزمین آبخازیا (Abkhazia) در بین تمامی مکان هایی که انتظار دیدن یک ایستگاه اتوبوس با طراحی پیچیده و شبیه به یک گوش ماهی غول آسا را دارید، به چشم نمی خورد. این ناحیه که در جایی میان گرجستان و روسیه و در امتداد دریای سیاه (the Black Sea) واقع شده است، گنجینه های معماری چندانی ندارد اما این ایستگاه های عجیب و مدرن در کنار جاده توجه هر بیننده ای را جلب می کنند.
این تندیس موزاییکی ساخته شده از پلاستیک و سنگ که توسط زوراب تسرتلی (Zurab Tsereteli) طراحی شده است، فراتر از هنر محض است؛ یک ایستگاه اتوبوس کاربردی. چنین ایستگاه هایی در این منطقه فراوان است. کریس هرویگ (Chris Herwig)، عکاس کانادایی که در 12 سال گذشته در سراسر شوروی سابق سفر کرده و از جلوه های غیر منتظره و کم نظیر معماری آن برای کتاب جدیدش به نام “ایستگاه های اتوبوس شوروی” عکس گرفته، صد ها نمونه از این ایستگاه ها را دیده است.
هرویگ نخستین بار در سال 2002 و طی دوچرخه سواری تاریخی اش از لندن تا مسکو، متوجه این ایستگاه های عجیب و غریب شد. اولین عکسش از یک ایستگاه مستطیلی شکل در آسیای مرکزی بود. وی می گوید: آن بنا بسیار متفاوت و ویژه بود. انگار که یک طراح با استعداد مدت زیادی را صرف طراحی آن کرده باشد. هرویگ خیلی زود فهمید که آن ایستگاه استثنا نبوده است و چنین ایستگاه های باشکوه و آراسته ای در سراسر این ناحیه پراکنده اند و چشم اندازهای شوروی سابق را با غرابت خود نشانه گذاری کرده اند.
هرویگ برای کتابش از بیش از 150 ایستگاه اتوبوس در 13 کشور عکس گرفته است. طبق برآورد خودش، طی 12 سال 9هزار عکس از این سازه های شگفت انگیز تهیه کرده است. اکثر این تصاویر حاصل برخورد اتفاقی او با این سازه ها در زمان ماموریتش برای نشریات مختلف هستند. بقیه اما بخشی از جستجوها و ماجراجویی هایش است در جاهایی که به کمک نمای خیابان گوگل (Google street view) پیدا کرده بود.

ایستگاه اتوبوس غول آسا به شکل گوش ماهی
هرویگ می گوید: به ندرت چیز جالبی درون شهر پیدا کردم. پیچیده ترین سازه ها در حومه شهر واقع شده بودند. بسیاری از این سازه ها تحت نظارت دپارتمان راه های دولت ودر دهه 70 میلادی ساخته شده اند. زمانی که معماری شوروی حول محور ساختمان های بتنی تولید انبوه می چرخید. آرمن سارداروف (Armen Sardarov)، معمار بلاروسی، در مصاحبه ای با هرویگ گفت:
حمل و نقل مایه افتخار شوروی بود و به همین دلیل معماران فرصت های زیادی در این زمینه به دست آوردند. ما در جامعه ای سوسیالیست زندگی می کردیم. در این جوامع حمل و نقل شخصی طرفدار نداشت و ماشین های شخصی زیادی وجود نداشت. کل سیستم بر پایه مسیرهای اتوبوس بنا شده بود و آن ها سراسر کشور را به هم متصل می کردند.

ایستگاهی در آبخازیا

ایستگاهی در استونی

ایستگاهی در قرقیزستان

ایستگاهی در قزاقستان
در واقع این ایستگاه ها نماد معماری هر روستا بودند و به وسیله مواد سازنده و رنگ ها و شکل هایشان، محیط اطرافشان را نشان می دادند. مثلا در بلاروس، بیشتر ایستگاه ها توسط روستاییان و با قلوه سنگ ساخته شده است و در استونی با چوب. بقیه آن ها، مانند طرح های تسرتلی در امتداد ریویرای شوروی (Soviet Riviera)، پر زرق و برق تر بودند. این بناها فرم های جزیی معماری به حساب می آمدند و مخاطرات کم و بودجه مخصوص آن ها این اجازه را به هنرمندان می داد که آزادانه و آن طور که می خواهند، آن ها را طراحی کنند.

ایستگاهی در اوکراین

ایستگاهی در آبخازیا

ایستگاهی در بلاروس

ایستگاهی در قزاقستان
همین مساله منجر به خلق طرح های بسیار عجیب و غریب شد. یک ایستگاه اتوبوس در شهر تاراز (Taraz) از کشور قزاقستان یک ورق فولاد تا شده است که بر دو پا تکیه دارد و به شکل یک سفینه فضایی درآمده است. دیگری در روکیسکیس (Rokiskis) لیتوانی، یک مثلث سیمانی ساده به رنگ سبز و زرد نئون است. غیر کاربردی ترین این ایستگاه ها، شاهکاری دیگر از تسرتلی در آبخازیا است. این ایستگاه از یک نیمکت و سازه ای بدون سقف به شکل تاج که در بالای آن قرار دارد، تشکیل شده است. هیچ کس دلش نمی خواهد در طول زمستان های سخت وسرد این ناحیه در این ایستگاه ها بنشیند، اما همانطور که تسرتلی گفته در این طراحی ها “کاربردی بودن” هدف نبوده است. وی می گوید: من نمی توانم بگویم چرا سقفی در کار نیست و بسیاری از چراهای دیگر. این مشکل آن هاست. من به عنوان یک هنرمند، همه کارها را هنرمندانه انجام می دهم.

ایستگاهی در ارمنستان

ایستگاهی در قزاقستان
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.